۰۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۵۱
خادم الشهدا
با سلام ، این شعر ، تحفه ای است خدمت طلبه شهید مصطفی قاسمی ، لطفا نشر دهید :
شرم دارم من ز خون سرخ گلگون گشته ات
شرم دارم از سه طفل بر عزا بنشسته ات
قتلگاه تو شده پر گل ، پر از یا مصطفی
گو که بالای سرت بوده علی «ع» یا مصطفی «ص»
شرم کردی از حسین «ع» یا بهر مهدی«عج» رفته ای
یا به لب یا فاطمه «س» بودت که بارت بسته ای
خوش گوارای وجودت نوش لبخند حسین «ع»
مثل عباسش شدی تو مست و مدهوش حسین «ع»
من نمیدانم که بودی و چه کردی با دلم
دل ربودی ، دوست بودی ، ره گشودی تا دلم
کربلایی ! احسن الاحوال گشته حال تو
تا لقای آن محول ره گشوده بال تو
توی عکسی روی میزت نام مهدی «عج» داشتی
گوییا با صاحبِ دل ، سِر و رازی داشتی
تو دعا کن ای شهید سربلند ای آشنا
حرمت خون تو دیگر نشود ازما جدا
حرمت خون شهید است که ما برگردیم
سالها مملکتی جاگه رنج و دردیم
شاید ار توبه شود ، یوسف ما برگردد
مبتلاییم و کسی بهر شفا برگردد
تو دعا کن ز گناهان همه مان برگردیم
شاید از ره برسد عشق زمان برگردیم